Love

Love

I love her but she.....

نمی دانم.....

In The Name of God

نمی دانم چرا وقتی عشق تورا در بین برگهای سبز جستجو میکنم خزان برگها را میبینم ولی باور نمی کنم  که روزی تو نیز خزانی سبز خواهی شد.

رشیه های یاد تورا اگر در بین کرانه های های طوفانی از هم جدا شود آنگاه است که صداقت موج رابررشیه های بی پناه باور خواهم کرد نمی دانم  چرا وقتی  سکوت لحظه ها را میبینم آنگاه است که معنایی در اترور فریاد کشیدن و فریاد در سکوت را به راحتی سبز بودن برگها درک می کنم.

نمیدانم چرا هر گاه دلم هوای کوچ میکند  خود را در پرستوی تبعیدی سر زمین نام تو می بینم.

نمی دانم چرا هر گاه  بوی رفتنت را از پیراهن جا گزاشته ات می بویم

آنگاه است که...



نویسنده: Mahdi ׀ تاریخ: شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

سلام اسم من مهدی و این وب رو درست کردم تا نوشته هام رو توش بزارم و یه نفر به درد و دلم گوش بده!خوش حال میشم اگه نظر بدید!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , 1lone.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM